شیطون بلا
سلام به همگی آخه نمی دونم این چه کاریه تو می کنی.رفتی زیر میز غذا خوری.حالا این هیچی وقتی داریم فیلم می بینم یا وقتی که اون جا سینه خیز می ری در کشو پایین تلوزیون رو هی باز و بسته می کننی واقعا من نمی دونم این چه کاریه.اگه توی اتاق خوابم باشی لبتاب رو توی حال ببینی از اون جا سینه خیز می یای تا لبتاب رو برداری.سیم هم که خیلی خیلی دوست داری از سیم تلفن گرفته تا سیم جارو برقینمی ذاری لبتاب یه دقه تو شارژ باشه یا لبتاب رو می خوای یا سیم شارژر.اووووف خلاصه خیلی شیطون شدی.وقتی من وبابا شطرنج بازی می کنیم هی می خوای مهره ی بازی رو برداری.دیشب تو تختت بودی ساعت 1:30 شب مامان داشت تکونت می داد یه هو دید مثه مارمولک سرت و از تخت بیرون آوردیوقتی مامان می برتت دستشویی یا خمیردندون رو بر می داری یا مسواک.وقتی هم باهات بازی می کنیم می گیم بخورمت یه جوری فرار می کنی انگار آدم واقعا می خواد بخورتت بعدشم بغلت می کنیم غش غش می خندی خاله سمانه ام می بینی انقد خوشحال می شی که نگو ونپرس.تو نی نی لای لای هم که رسم نداری بخوابی خودت رو لیز می دی جلو.توی روروئک هم که هستی از روی پارکت می ری اونور می یای اینور روی فرش نمی تونی با روروئک راه بری.دیشب تقریبا نزدیک سبد اسباب ها دراز کشیده بودی یه کوچولو سینه خیز رفتی تا رسیدی به سبد اسباب بازی ها واسه خودت نشستی و با اسباب بازی ها بازی کردی .خوب دیگه خیلی حرف زدم اینم از عکسای دیشب که رفتی زیر میز . بای بای